قلم شیدا | ما انتظارت را غروب جمعه ها داريم
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار مهدوی

ما انتظارت را غروب جمعه ها داريم

ما انتظارت را غروب جمعه ها داريم

 در چشم هايت شعر داري ماه كنعاني
بلبل به لكنت مي فِتد وقتي غزل خواني


بالا بلندي دست ما هم گاه كوتاه ست
خورشيد مي ماند براي پرتو افشاني


يوسف كه زيبا نيست وقتي چهره بگشايي
انگار خورشيدي نشسته روي پيشاني


در گام هايت باغ هايي مي شكوفد سبز
زيرا شما اولاد دريا... آب و باراني


ما در كويري خشك... تنها با دهاني باز
امّيدمان اين ست... تا آبي بنوشاني


تاريك شد وقتي كه رفتي ماه هم كوچيد
بايد شما خورشيد را بر ما بتاباني


با ياس ها هم نسبتي با گل كه خويشاوند
حتّي مسير باغ ها را خوب مي داني


ما انتظارت را غروب جمعه ها داريم
وقتي بيايي جشن مي گيريم و مهماني

 

شاعر : مجتبی اصغری فرزقی

نظرات

ارسال نظر