قلم شیدا | پس از دعایِ فرج كربلاست حاجتِ ما
 
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار مهدوی

پس از دعایِ فرج كربلاست حاجتِ ما

پس از دعایِ فرج كربلاست حاجتِ ما

فقط نه صبحِ من از ابرهای تار پُر است
 گلویِ جاده هم از بُغضِ انتظار پُر است


 بیا كه زردی پائیز با تو بی معناست
 چرا كه عهدِ تو از سبزیِ بـهار پُر است


 اگر كه دفترت از خاطراتِ من خالیست
 میان دفتر من از تو یادگار پُر است


 بخاكهای مسیرت نگاه كن گاهی
 كه زیرِ هر قدمت قلبِ بی قرار پُـر است


 مـگیر خُرده اگر مُنتَصب شدیم به تـو
 چرا كه دور و برِ گُل همیشه خار پُـر است


 مرا برای خودت كن به خَلق وا مگذار
 دلِ خرابِ من از دستِ روزگار پُـر است


 برای جدِّ تو كم گریه میكنم آقـا
 ز بسكه آینۀ قلبم از غبار پر است


 چگونه یادِ تو از خاطرم گُذر نكند
 كه لحظه لحظه ام از لطفِ بی شمار پُر است


 پس از دعایِ فرج كربلاست حاجتِ ما
 و در سرِ همه سودای آن مزار پر است

 

شاعر : محمد بیابانی

نظرات

ارسال نظر