دل که شد سائل تو فخر به عالم دارد
تیره بخت آنکه دلش حب تو را کم دارد
چهره ای که سحر از یاد تو پر اشک شود
برگ آلاله ی عشق است که شبنم دارد
جهل و غفلت نتواند که اسیرش سازد
آنکه نذر فرجت ذکر دمادم دارد
دل ما در شب هجران تو به گریه خوش است
زخم این درد بجز اشک چه مرهم دارد ؟
همه ی عمر به رنج و غم و مهجوری رفت
عشق جان بخش تو ایام خوشی هم دارد ؟
هر که شد منتظر منتقم فاطمیان
در حسینیه ی دل شور محرم دارد
محفل روضه ی ما بی تو چه ارزش دارد ؟
روضه ی بی تو گل عشق عجب غم دارد !
شاعر : سید محمد میر هاشمی