قلم شیدا | خبری آمده از یار ، دلم می لرزد
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار مهدوی

خبری آمده از یار ، دلم می لرزد

خبری آمده از یار ، دلم می لرزد

خبری آمده از یار ، دلم می لرزد
یوسف آمد سر بازار ، دلم می لرزد


قاصدی وعده به من داد تورا می بینم
دو قدم مانده به دیدار ، دلم می لرزد


منِ با تجربه از عشق نمی ترسیدم
ولی از شوق تو این بار ، دلم می لرزد


خواستم قبل ملاقات نگاهت بکنم
دزدکی از سر دیوار ، دلم می لرزد


سحری بود که از یار خبر آوردند
رفتی و تا دم افطار ، دلم می لرزد

 

 

شاعر : احمد ایرانی نسب

نظرات

ارسال نظر