قلم شیدا | روزیّ ما نبود ببینیم شاه را...
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار مهدوی

روزیّ ما نبود ببینیم شاه را...

روزیّ ما نبود ببینیم شاه را...

بی تو گذشت آن هیجانی که داشتیم
آن عشق پر شرار نهانی که داشتیم


روزیّ ما نبود ببینیم شاه را...
ناکام ماند عمر جوانی که داشتیم


دارد به سمت قبر مرا می کشد کسی...
طی شد بــــدون یار زمانی که داشتیم


حتی "دعای عهد" مرا با وفا نکرد
سمت گنــاه رفت، توانی که داشتیم


از بس زبانمان به دعـــای تو لب نزد
"لکنت گرفت بی تو زبانی که داشتیم"


از بس گناه روی دلم را سیــاه کرد
پنهان شد آن عیار عیانی که داشتیم


این گرگ نفس آمد و ما را به خاک زد-
با دوری از حضــــور شبانی که داشتیم


بی تو چقـــــدر زندگی ما تبـــاه شد
مرداب شد همین جَرَیانی که داشتیم


با دوری از تو عمر به دردی نمی خورد
آجـــر شده است لقمه ی نانی که داشتیم

 

شاعر : محمد کاظمی نیا

نظرات

ارسال نظر