قلم شیدا | برای کار تو آقا شدم "دریغا دست"
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار مهدوی

برای کار تو آقا شدم

برای کار تو آقا شدم "دریغا دست"

چقدر خسته ام ارباب... خسته سر تا پا
گذاشتم ز غم تو میان صحرا پا

 

به روی یک گسلم من ، شدم کمک لازم
برای لغ زدنم شد تمام دنیا پا

 

شبیه فصل زمستان چو کوچه ای خلوت
تمام ، برفم و دارم فقط تقاضا پا

 

برای غیر ره تو هزار پا دارم
برای راه تو چیزی ندارم، حتی پا

 

دوباره فرش قدومت شدم نگاهی کن
قدم گذار به روی دو دیده ام با پا

 

شبیه طفل یتیمی شدم بیا بابا
برس به داد دل من تو را خدا بابا

 

برای کار تو آقا شدم "دریغا دست"
به قلب من تو بکش دست ای "مسیحا دست"

 

قسم به ذکر "یدالله فوق ایدیهم"
که هست از تو یدالله تا ثریا دست

 

فقط به خاک قدوم تو دست خواهم زد
که عاشق تو نخواهد گذاشت هر جا دست

 

قسم به آیه ی پنجاه سوره ی بقره
رسانده ای تو به دستان پاک موسی دست

 

بیا یتیم رهش باش چون که این آقا
نزد بخاطر ماها به زلف طوبا دست

 

شبیه طفل یتیمی شدم بیا بابا
برس به داد دل من تو را خدا بابا

 

شاعر : جعفر ابوالفتحی

نظرات

ارسال نظر