قلم شیدا | اشعار مهدوی
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار

اشعار مهدوی

جمعه شد تا باز جای خالی تو حس شود

تا شقایق باز دلتنگ گل نرگس شود

ادامه مطلب →

در آتشِ مهجوری،می سوزم و می سازم

با درد وغمِ دوری، می سوزم و می سازم

ادامه مطلب →

من از زبان شاه و گدا طعنه میخورم

دارم به جای آب و غذا طعنه می خورم

ادامه مطلب →

عاقبت چشم گدا لایقِ دیدار نشد

جز غم دوریِ تان حاصلِ بیمار نشد

ادامه مطلب →

معصیت کرده مرا دور ز تو ، می دانم

پر شده نامه ی من از گنه بسیارم

 

ادامه مطلب →

دارم از غیبت مهدی گله چندان كه مپرس

كه چنان زو شده ام بی سروسامان كه مپرس

ادامه مطلب →

جان بی لقای مهدی ذوقی چنان ندارد

و آن كس كه این ندارد حقا كه آن ندارد

ادامه مطلب →

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است كه بازآیی

ادامه مطلب →

حجاب چهره جان می شود غبار تنم

خوشا دمی كه از این چهره پرده برفكنم

ادامه مطلب →