داده به ما به دست خودش چشمِ تَر حسین
کربلا..، پای پیاده..، اربعین..، زائر شدن؛
هوای اربعین دارد دل بیچاره ام یارا
ای ساربان آهسته ران دارد توانم می رود
دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
تنها از قبیله ما چهل و هشت نفر را سر برید که همگی حافظ قرآن بودند.
برمنِ جا مانده از ره، حسرتش دلخواه نیست