داده به ما به دست خودش چشمِ تَر حسین
کربلا..، پای پیاده..، اربعین..، زائر شدن؛
هوای اربعین دارد دل بیچاره ام یارا
ای ساربان آهسته ران دارد توانم می رود
دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
از نيروى منافقان بهره میبريم و گناه آنان به عهده خودشان است
زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست
گويا عزاى صادق آل پيمبرست