قلم شیدا | سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
 
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

اشعار مهدوی

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی

خطاب آمد كه واثق شو به الطاف خداوندی

دعای صبح و آه شب كلید گنج مقصود است

بدین راه و روش میرو كه با دلدار پیوندی

قلم را آن زمان نبود كه سر عشق گوید باز

ورای حد تقریر است شرح آرزومندی

اماما كن نظر بر ما نظر می كن به مشتاقان

چرا یكبارگی ما را ز چشم خویش افكندی؟

اگرچه فیض نور تو به عالم می رسد از غیب

چه از مهر جهان افروز نهان او را بر اسفندی

دلی بی ابر می خواهیم خورشید جمالت را

كه كم نور است چشم ما و بینش نیست خرسندی

میان گفته های فیض و نظم حافظ شیراز

نگنجد نسبت دیگر مگر امی و فرزندی

 

فیض کاشانی-کتاب شوق مهدی

نظرات

ارسال نظر