قلم شیدا | بسر بن أرطاة و حکم بن ابی العاص
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

صحابه از منظر تاریخ

بسر بن أرطاة و حکم بن ابی العاص

(( بسم الله الرحمن الرحیم ))

 

(بسر بن ارطاه و حکم بن ابی العاص)

 

فرد دیگری که از اصحاب شمرده شده و در ردیف درجه یک صحابه قرار گرفته ابن حجر از او در قسم اول حرف باء یاد کرده است: الاصابة، ج1، ص147،142.

و مانند سمره بن جندب از افرادی است که «باع دینه بدنیا غیره»، یعنی دین و شرف خود را در اختیار طاغوت زمان، یعنی معاویه قرار داد، بسر بن أرطاة است. او به دستور معاویه با گروهی به مدینه حمله برد و خانه هایی را خراب کرد و بزرگانی را شهید نمود. وی سپس حمله به یمن برد و دو فرزند عبیدالله بن عباس(قثم و عبدالرحمان) را در دامان مادرشان سر برید. بسر از هرگونه جنایت و هتک حرمت روی گردان نبود و هر آنچه معاویه دستور می داد، بی درنگ انجام می داد.

مولا امیر مؤمنان(ع) درباره او فرمود:« اللهم إن بسراً باع دینه بالدنیا، و انتهک حریمک، و کانت طاعة مخلوق فاجر آثر عنده من طاعتک....» سپس او را نفرین کرد: «اللهم فلاتمته حتی تسلبه عقله.» بسر پس از اندکی دچار وسواس و آشفتگی عقلی گردید و هر دم می گفت: شمشیر مرا بیاورید تا افراد را بکشم. بستگان او شمشیری از چوب به دست او می دادند و مشکی پر از آب در جلوی او می گذاردند، و او آن قدر می زد تا از حال می رفت. اگر مشک نیز پاره می شد مشکی دیگر می طلبید.

شرح نهج البلاغه، ج2، ص18.

کار او به جایی رسید که مدفوع خود را می خورد و هر دم می گفت: چه خوراک خوبی است که دو فرزند عبیدالله به من می خورانند!

مروج الذهب، ج3، ص163.

گاه دستهای او را از پشت می بستند، آن گاه با دهان به مدفوع خود حمله ور می شد و آن را می خورد. او در همین حال راه دوزخ را در پیش گرفت و به لعنت ابدی پیوست.

قاموس الرجال، ج2، ص304ـ306، 1087.

 

حکم بن ابی العاص

حکم کسی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم او را مورد نفرین و لعنت قرار داد و به طائف تبعید کرد و تا پیامبر حیات داشت، جرأت آمدن به مدینه را نداشت. سرانجام وقتی برادرزاده اش عثمان بر اریکه خلافت تکیه زد، او را باز گردانید و تا اندی به پایان خلافت عثمان در کمال احترام نزد اهل نفاق می زیست.

عایشه، خطاب به مروان ـ می گوید: «أمّا أنت یا مروان فأشهد أن رسول الله(ص) ـ لعن أباک و أنت فی صلبه.» از عبدالله بن عمرو بن العاص روایت است که می گوید: «نزد پیامبر بودم که فرمود: اکنون مرد لعینی وارد می شود... و آن مرد کسی جز حکم بن ابی العاص نبود که همان لحظه وارد شد.»

درباره سبب لعن و نفرین پیامبر در مورد حکم نوشته اند: او علاوه بر جاسوسی و افشای اسرار سیاسی، همواره پیامبر را با حرکات نابهنجار تمسخر می کرد و گاه حرکات پیامبر را در هنگام راه رفتن ـ که به سبب کبر سن با سختی همراه بود تقلید می نمود و لنگان لنگان به دنبال پیامبر راه می رفت و در انظار موجب تمسخر آن حضرت می گردید. نوشته اند گاه که پیامبر در خانه یکی از زوجات خود خلوت داشت، از دیوار خانه بالا می رفت و سر می کشید و شکلک در می آورد. پیامبر فرمان تبعید او را صادر نمود و فرمود: «امیدوارم همواره نابهنجار و لنگان باشی.» حکم تا آخر عمر پلیدش قبیح المنظر و در راه رفتن همواره لرزان و مورد تمسخر دیگران بود.

در این باره عبدالرحمان بن حسان بن ثابت، در هجو عبد الرحمان بن الحکم بن ابی العاص می گوید:

((أن اللعین أبوک فـــــــــارم عظامه إن ترم تــــرم مخلّجاَ مجنونا

یمسی خمیص البطن من عمل التقی و یظل من عمل الخبیث بطینا))

الاصابة، ابن حجر، ج1، ص344، 1777؛ الاستیعاب، ابن عبد البرّ، حاشیه الاصابة، ج1، ص317ـ318؛ أسد العابة، ابن اثیر، ج2، ص33ـ34.

 

عدم بیعت سعد بن عباده با ابوبکر

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : « اصحابی کالنجوم بایّهم اقتدیتم اهتیدیتم » اصحاب من مانند ستارگان اند ،  از هر کدام پیروی کنید هدایت می شوید .

سعد بن عباده انصار که از صحابه به شمار می آید هرگز با ابوبکر بیعت نکرد ، یعنی او را به خلافت قبول نداشت . چرا کسانی را که خلافت ابوبکر را قبول ندارند و پیرو سعد بن عباده می باشند ، هدایت یافته نمی دانید ؟

عسقلانی در کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه در شرح حال سعد می گوید : « قصته فی تخلفه عن بیعه ابی بکر مشهوره » جریان عدم بیعت سعد با ابوبکر مشهور و معروف است.

80/3 و الکامل فی التاریخ ، حوادث سنه 11 ، حدیث السقیفه و خلافه ابی بکر 331/2.

 

صحابه قاتلین عثمان

طبري و ابن اثير و ابن قتيبه و ديگران بر اين هستند كه:كساني كه اجتماع كردند و اجماع، بر فراخواني مردم به مدينه، همه‌شان صحابه بودند.

طبري در تاريخش مي‌گويد:تمام صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه در مدينه بودند، نامه نوشتند به صحابه‌اي كه در خارج از مدينه بودند:

((كتب من بالمدينة من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم إلى ما بالآفاق منهم و كانوا قد تفرقوا في الثغور انكم إنما خرجتم أن تجاهدوا في سبيل الله عز وجل تطلبون دين محمد صلى الله عليه و سلم، فإن دين محمد قد أفسد من خلفكم و ترك، فهلموا فأقيموا دين محمد صلى الله عليه و سلم فأقبلوا من كل أفق حتى قتلوه .))

تاريخ طبري، ج3، ص401، حوادث سال 35 هجري - الكامل لإبن اثير، ج3، ص150 و 168

صحابه در گوشه و كنار عالم، متفرق شده بودند. به آنها نوشته شد كه شما رفته‌ايد به كشورهاي دور دست براي جهاد كردن و احياء دين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، در حاليكه خليفه شما عثمان، دين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را به فساد كشانده است و ترك كرده است. پس جمع شويد و بيائيد تا دين محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را بپا بداريد. صحابه از تمام گوشه و كنار جهان آمدند به مدينه و عثمان را كشتند.

ابن اثير گوید:

((ان اردتم الجهاد فهلموا فان دين محمد قد افسد خليفتکم  فاقيموا))

اصحاب پيامبر که بيرون رفتيد براي جهاد اگر جهاد مي خواهيد بياييد به مدينه  خليفه شما عثمان دين محمد را فاسد کرده است.

خود عمرو بن حمق که بعد از افتادن عثمان دارد که 9 نيزه را بر سينه عثمان فرو کرد مي گويد:سه تا از اين نيزه ها به خاطر خدا بود و اما شش تا به خاطر بغضي که از عثمان داشتم.

 طبقات ابن سعد ، ج3 ، ص 74 و تاريخ دمشق ، ج 39 ، ص 409 و تاريخ طبري ، جلد 4 ، ص 424 و کامل ابن اثير ، ج 3 ، ص 179 و البداية والنهاية ، ج 3 ، ص 207 .

 

 

قلم شیدا ،تحقیقی مستند در تاریخ و روایات اسلامی( شخصیت شناسی )

نظرات

ارسال نظر