قلم شیدا | حضرت خدیجه سلام الله علیها (3)
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

وقایع قبل از هجرت تا سال دوم هجرت

حضرت خدیجه سلام الله علیها (3)

بسم الله الرحمن الرحیم

مقاله شماره نهم تاریخ اسلام

بخش سوم

حضرت خديجه سلام الله علیها در انتظار ازدواج با رسول رحمت صلی الله علیه و آله

در تاريخ قرائني وجود دارد که با کنار هم قرار دادن آنها، اين نکته به دست می آيد که حضرت خديجه سلام الله علیها در انتظار ظهور پيامبر آخرالزمان و ازدواج با ايشان بوده است، كه در ادامه به ذكر آن مي پردازيم .

ابن حجر عسقلاني به نقل از محمد بن سعد چنين می نويسد :

ابن عباس می گويد: زنان قريش در زمان جاهليت در يکي از اعياد خود (براي انجام مراسم عيد) جمع شده بودند، در اين زمان مردي در مقابل آنها ظاهر گشت، وقتي به آنان نزديک شد، با صداي بسيار بلند ندا داد: اي زنان مکه در آينده پيامبري می آيد که احمد نام دارد، هر کدام از شما می تواند همسر او شود، اين کار را انجام دهد. زنان قريش او را با سنگريزه زدند اما (حضرت) خديجه سلام الله علیها شکيبايي به خرج داده و متعرض او نشد .[68]

در نقل ديگري، ذيل روايت چنين نقل شده است :

زنان قريش در زمان جاهليت در يکي از اعياد خود (براي انجام مراسم عيد) جمع شده بودند، در اين زمان مردي يهودي گفت اي زنان مکه در آينده بين شما پيامبري می آيد، هر کدام از شما می تواند همسر او شود، اين کار را انجام دهد. زنان قريش به او ناسزا گفتند و طردش كردنداما کلام آن مرد در وجود (حضرت) خديجه سلام الله علیها جای گرفت .[69]

علاوه بر اينکه برخي از مورخين اهل تسنن نقل می کنند وقتي پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اولين روز بعثت از غار حرا به خانه بازگشت و اتفاقاتي را که برايش رخ داده بود براي حضرت خديجه سلام الله علیها شرح داد، حضرت خديجه سلام الله علیها عرضه داشت :

بشارت می دهم! به خدا سوگند می دانستم که پروردگار غير از خير و نيکي هرگز کاري درباره تو انجام نمی دهد و شهادت می دهم که تو پيامبر اين امت هستي که يهود در انتظارش بود، غلامم ناصح و بحيراي راهب به من خبر داده بودند که تو پيامبر هستي و بيش از بيست سال قبل بحيراي راهب به من امر نموده بود که با تو ازدواج کنم .[70][71]

از طرفي مورخين نقل کرده اند «ورقة بن نوفل» پسر عموي حضرت خديجه سلام الله علیها و تمامي فاميلهاي ثروتمند ايشان، از آن جناب خواستگاري نمودند، اما همگي جواب منفي شنيد و موفق نشدند با ايشان ازدواج کنند، با اينکه آنان از نظر فرهنگي و شئونات خانوادگي با حضرت خديجه سلام الله علیها همطراز بودند .

 ابن حجر عسقلاني به نقل از محمد بن سعد می نويسد :

كانت ذكرت لورقة بن عمها فلم يقدر.

وُرقة بن نوفل پسر عموی حضرت خديجه سلام الله علیها از ايشان خواستگاري کرد، ولی موفق نشد با ايشان ازدواج کند .[72]

اگر چه در ادامه اين نقل آمده است که حضرت خديجه سلام الله علیها بعد از اين ماجرا با ابوهاله و پس از او با عتيق ازدواج نمود، اما مطلب با توجه به مطالب گفته شده بسیار بعيد به نظر می رسد زيرا علاوه بر«وُرقه» تمامي اقوام ثروتمند قبيله قريش از ايشان خواستگاري نمودند و با پاسخ منفي حضرت خديجه سلام الله علیها مواجه شدند و همانطور که در قبل عرض شد، عتابي مبني بر ازدواج حضرت خديجه سلام الله علیها با عتيق و يا ابوهاله که اعرابي از قبيله بني تميم بود «و حليف بني عبدالدار بودند»، يافت نمی شود. حال سؤال اين است که اين دو تن، چه امتيازي و برتري نسبت به تمامي اقوام قريشي ثروتمند حضرت خديجه سلام الله علیها داشتند؟! و آيا چنين ازدواجي در جامعه آن روز معقول بود؟

قبيله بني تميم قريشي نبودند و با قبيله بني عبدالدار که از تيره های قريش بود، هم پيمان شده بودند.

محمد بن سعد درباره خواستگاري ثروتمندان قريش از حضرت خديجه سلام الله علیها ، چنين می نويسد :

« نفيسة دختر منيه می گويد: خديجة سلام الله علیها دختر خويلد زني هوشمند و دورانديش و استوار و محکم و شريف بود علاوه بر اينکه خداوند در مورد او کرامت و خير و خوبي اراده فرموده بود، ايشان در آن زمان در ميان (تيره خود در) قبيله قريش از بهترين نسب و بيشترين شرافت و مال فراواني برخوردار بود، تمامي فاميلهاي وي آرزو داشتند که اگر بتوانند، با او ازدواج کنند، همگي از او خواستگاري نموده بودند و وعده اموال زيادي به ايشان داده بودند، اما با اين وجود وقتي (حضرت) محمد صلی الله علیه و آله با کاروان تجاري خديجه از شام بازگشت، خديجه سلام الله علیها مرا مخفيانه پيش او فرستاد که به ايشان پيشنهاد ازدواج با خديجه سلام الله علیها را عرض کنم ... » .[73]

بنابراين آيا جاي گرفتن کلام آن مرد «بشارت دهنده بر ظهور پيامبر» در قلب حضرت خديجه سلام الله علیها و دستوري که ايشان مبني بر ازدواج با پيامبر صلی الله علیه و آله داشته و پاسخ منفي به تمامي خواستگارهاي ثروتمند و مطرح قريش، حاکي از انتظار و اشتياق وي براي ازدواج با پيامبر آخر الزمان نمی باشد؟!

حلبي در السيرة الحلبيه گفتگوی بین حضرت خدیجه سلام الله علیها و حضرت ابوطالب علیه السلام را پیروی ماجرای فراهم آوردن مقدمات ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها با پيامبراکرم صلی الله علیه و آله را چنین بیان میکند که :

« ... حضرت خديجه سلام الله علیها ( رو به حضرت ابوطالب علیه السلام ) عرض کرد: اين ازدواج، کار خداوند است. در اين هنگام حضرت ابوطالب برخاست و از منزل خديجه بيرون رفت و با ده نفر از قوم خود پيش عموي خديجه رفت .» [74]

نکته دقيقي که در عبارت فوق وجود دارد اين است که حضرت خديجه سلام الله علیها از ازدواج خود با حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، به «صنع الله= کار خداوند» تعبير می کند. در واقع می توان نتیجه گرفت که با توجه به بیانات حضرت خدیجه سلام الله علیها در مورد با بشارت بحیرای راهب و نقل های مربوط به بشارت آن مرد در مراسم عید حاکي از اين است که حضرت خديجه سلام الله علیها با تمام وجود در انتظار پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ازدواج با ايشان به سر می برد. ازدواجی که حضرت سلام الله علیها آن را تعبیر به «صنع الله» نمود و با اين حال ممکن نبوده با افرادي همچون ابوهاله تميمي و عتيق بن عائذ مخزومي ازدواج نموده باشد.

لم تنجسک الجاهلية بأنجاسها

همانطور که در قبل بيان شد، ايشان در زمان جاهليت به «طاهره» معروف بود و قطعا طاهره در اينجا فقط به معناي دوري ايشان از اعمال منافي عفت نيست زيرا انجام اين کارها در ميان زنان قريش مرسوم نبوده که بخواهند ايشان را با اين لقب از آنها استثناء کنند بلکه اعمال منافي عفت در ميان بزرگان قريش امري منفور بوده و به تصريح قرآن برخي از افراد کنيزان خود را مجبور به اين کار می کردند(سوره نور آیه 33) [75] و يا افرادي همچون هند جگرخوار و نابغه مادر عمرو بن عاص به اين عمل مشهور بودند. بلکه طاهره بودن ايشان به اين معناست که از تمامي رجس ها و پليدی های جاهليت به دور بودند.

محمد بن علوي مالكي يکي از علماي معاصر مالکي مذهب نيز به اين مطلب تصريح می کند :

خداوند متعال ايشان را از تمامي پليدی های جاهليت حفظ نمود و اين بانوي پاک را از هر جهت با خير ونيکي احاطه نمود و با عنايت نوراني و ويژه خود، او را از هر آزار و سختي و اندوهي حفظ نمود و به همين خاطر (در جاهليت) به «بانوي پاک» ملقب گرديد .[76]

يکي از مصاديق «رجس»، نطفه مشرک است [77]* حال اگر قرار باشد «رحم» حضرت خديجه (س) به عنوان ظرفي براي پرورش حضرت زهرا سلام الله عليها باشد ـ که اولا: يکي از مصاديق «اهل البيت» در آيه تطهير است که خداوند در ابتداي خلقت تکوينا اراده نموده که هر نوع رجس و پليدي را از ايشان دور کند.

و ثانيا: حجت خداوند بر امامان اهل بيت عليهم السلام می باشد [78]، چگونه می توان پذيرفت که قبل از تولد حضرت زهرا سلام الله عليها، ظرفي براي نطفه دو مشرک قرار گرفته باشد؛ و حال آنکه اگر ذره اي رجس و پليدي، چه در زمان جاهليت و چه در زمان اسلام، در اجداد و يا مادر و جده «اهل البيت» باشد، اراده تکويني الهي در مورد «اهل البيت» عليهم السلام تحقق نيافته است و لذا در زيارت امام حسين عليه السلام که يکي از مصاديق «اهل البيت» در آيه تطهير است، میخوانيم: «لم تنجسک الجاهلية بأنجاسها». از اين رو خداوند هر گونه رجس و پليدي را حتي از جده ايشان در زمان جاهليت دور ساخته است. زيرا مقتضاي اين عبارت اين است که نجاستهاي جاهليت به هيچ نحوي در مورد اهل بيت راه ندارد حتي به نحو اينکه رحم جده آنها ظرفي براي نطفه مشرک باشد .

علي رغم اينکه از عبارت «لم تنجسک الجاهلية بأنجاسها» به دست می آيد که تمامي پدران و مادران اهل بيت عليهم السلام از جمله حضرت خديجه سلام الله عليها، موحد و يکتا پرست بوده اند و ذره ای شرک و کفر در وجود آنها راه نداشته است.

حال سؤال اين است که چگونه ممکن است يک زن موحد با مردان مشرک ازدواج نموده باشد؟! و چگونه ممکن است امامان اهل البيت عليهم السلام از رحمي که با پليدی هاي جاهليت آلوده شده باشد، متولد شوند؟!

در بخش بعدی به سن حضرت خدیجه سلام الله علیها در هنگام ازداواج با حضر رسول صلی الله علیه و آله میپردازیم .

 

اللهم عجل لولیک الفرج...

 

منابع :

[68] . العسقلاني الشافعي / احمد بن على بن حجر العسقلانى (م 852) / الإصابة في تمييز الصحابة / تحقيق : علي محمد البجاوي / ناشر: دار الجيل - بيروت (1412 هـ) / ج7 / ص601 / شماره 11086

[69] . ابي هلال العسکري / الاوائل / ج1 / ص28

 [70] . ابن عساكر الدمشقي الشافعي (أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله، متوفاى571هـ) / تاريخ دمشق / ج63 / ص18 / ذيل شرح حال: ورقة بن نوفل / شماره 7971 / المحقق: عمرو بن غرامة العمروي / ناشر: دار الفكر - بيروت – 1995

[71] . ابن كثير الدمشقي (ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي ، متوفاى774هـ) / البداية والنهاية / ج3 / ص21 / الناشر: دار إحياء التراث العربي

[72] . العسقلاني الشافعي / احمد بن على بن حجر العسقلانى (م 852) / الإصابة في تمييز الصحابة / تحقيق : علي محمد البجاوي / ناشر: دار الجيل - بيروت (1412 هـ) / ج8 / ص100 / شماره 11092

[73] . ابن سعد / أبو عبد الله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري ، متوفاي230 هـ) / الطبقات الكبرى / ج1 / ص131 / ذِكْرُ تَزْوِيجِ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم خَدِيجَةَ بِنْتَ خُوَيْلِدٍ / الناشر: دار صادر (بيروت ، 1968 م )

[74] . علي بن برهان الدين الحلبي (متوفای 1044 ق) / السيرة الحلبية / ج 1 / ص 226 / الناشر دار المعرفة (بیروت) 

[75] . لَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ .

و كنيزان خود را براى دستيابى متاع ناپايدار زندگى دنيا مجبور به خود فروشى نكنيد اگر خودشان مى‏خواهند پاك بمانند! و هر كس آنها را (بر اين كار) اجبار كند، (سپس پشيمان گردد،) خداوند بعد از اين اجبار آنها غفور و رحيم است!

[76] . السيد محمد بن علوى المالكى الحسنى (از علماء المسجد الحرام) / البشرى في مناقب السيدة خديجة الكبرى رضي الله عنها / ص6

[77] . خداوند در قرآن از منافقين با عنوان رجس ياد می کند، آنجا که می فرمايد: «سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ». «هنگامى كه بسوى آنان بازگرديد، براى شما به خدا سوگند ياد مى‏كنند، تا از آنها اعراض (و صرف نظر) كنيد از آنها اعراض كنيد (و روى بگردانيد) چرا كه پليدند! و جايگاهشان دوزخ است، بكيفر اعمالى كه انجام مى‏دادند». سوره توبه، آيه95. وقتي عنوان «رجس» در مورد منافقين صدق کند، اين عنوان به طربق اولي در مورد مشرکين نيز صدق می کند زيرا مخالفت با منافقان و محکوم نمودن آنها از آن جهت است که در آنان در ظاهر اظهار توحيد می کنند و در باطن مشرکند بنابراين منشأ واقعي محکوم نمودن منافقين، مشرک بودن آنهاست؛ از طرفي خداوند وعده داده است که همه گناهان را جز شرک، مي-بخشد «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا» «خداوند (هرگز) شرك را نمى‏بخشد! و پايين‏تر از آن را براى هر كس (بخواهد و شايسته بداند) مى‏بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است» سوره نساء، آيه 48؛ در آيه اي ديگر نيز میفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا» «خداوند، شرك به او را نمى‏آمرزد (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است» سوره نساء، آيه 116. بنابراين طبق آيات قرآن، شرک بزرگترين گناه معرفي شده است و با توجه به اين مطلب، قطعا عنوان «رجس» بر آن صادق است و وقتي وجود مشرک، رجس و پليدي باشد، طبيعتا نطفه او نيز که جزئي از بدن اوست، رجس و پليدي است.

[78] . قال الامام عسکرى عليه السلام نحن حجج الله على خلقه ، و جدتنا فاطمه حجه علينا .

امام حسن عسكرى عليه السلام فرمودند: ما حجت هاى خداوندى بر بندگان هستيم و جده ما حضرت فاطمه زهرا، حجت بر ما است.

اطيب البيان في تفسير القرآن / عبدالحسين‏ طیب / نشر اسلام / ج13 / ص235

نظرات

ارسال نظر