قلم شیدا | حدیث ثقلین (پژوهشی در واژگان)
 
مقالات
اشعار
تصاویر
احادیث

مبانی امامت

حدیث ثقلین (پژوهشی در واژگان)

(( بسم الله الرحمن الرحیم ))

 

 

یکی از احادیثی که همواره مورد بحث بوده است ((حدیث ثقلین)) می باشد که در این مقاله سعی داریم در مورد آن صحبت کنیم.

 

* نظرات موجود

شیعیان با استناد به واقعه غدیر و خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله در این مکان معتقد هستند که علی بن ابیطالب علیه السلام به عنوان خلیفه بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله مشخص شد و یکی از سند های مهم را حدیث ثقلین می دانند؛ در مقابل اهل تسنن در عین پذیرش واقعه غدیر بر این باور هستند که اهمیت حدیث تا حدی نیست و یا آن قدر روشن نیست که بشود از آن به عنوان مبنا استفاده کرد.

بررسی متن حدیث

با توجه به احتلاف نظر موجود در این مورد ابتدا به نظر می رسد که می بایست  متن حدیث را از منظر هر دو بیان کنیم.

 

مسلم نیشابوری از علمای اهل تسنن در صحیح خود بیان می­ کند :

أَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي

ای مردم! به‌زودی رسول پروردگار (عزرائیل) به سوی من آمده و باید اجابت کنم. در میان شما دو بار سنگین به امانت می‌‌گذارم: یکی، کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، کتاب خدا را بگیرید.

پیامبر به قرآن سفارش و ترغیب کرد. سپس فرمود: "و اهل بیتم، خدا را به یاد داشته باشید در مورد اهل بیتم". و آن را سه بار فرمود...

أبو الحسن القشيري النيسابوري، مسلم بن الحجاج (متوفی 261 هجری قمری)، صحیح مسلم، فضائل الصحابه، جلد 12، من فضائل علی بن ابی طالب، صفحه 134، حدیث 4425

 

شيخ صدوق ، از علماي شيعه، حديث ثقلين را اين گونه نقل كرده است:

 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ‏ وَ ضَمَّ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ‏ فَقَامَ إِلَيْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ عِتْرَتُكَ قَالَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همانا من در میان شما دو چیز سنگین می گذارم: کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من هستند. همانا آن دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا روزی که در کنار حوض بر من وارد شوند. مثل این دو، و آن حضرت صلی الله علیه و آله دو انگشت سبابه (و اشاره) خود را به هم چسبانید. در این هنگام جابربن عبدالله انصاری برخاست و گفت: ای پیامبر خدا؟ عترت شما کیست؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: (عترت من) علی، حسن، حسین و امامان از اولاد حسین علیهم السلام تا روز قیامت هستند.

ابن بابويه، محمد بن على(متوفی 381 هجری قمری) ‏، معاني الأخبار، باب معنى الثقلين و العترة ، ص 90، حدیث 5 ،محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏

بررسی  واژگان حدیث

 

واژه ثقلین

واژه ثقلین تثنیه (ثَقَل) است، و این کلمه در لغت به معنای متاع یا کالایی است که مسافر با خود حمل می کند. البته عده ای از لغت شناسان این کلمه را ثِقلَین قرائت کرده اند، که در این صورت تثنیه (ثقل) خواهد بود که در لغت به معنای بار سنگین و کج آمده است، ولی به نظر می رسد کلمه ثقلین به فتح ثاء و قاف باشد.

 

فیروز آبادی در کتاب قاموس المحیط می نویسد :

مَتاعُ المُسافِرِ وحَشَمُه وكُلُّ شَيءٍ نَفيسٍ مَصونٍ ومنه الحَديثُ إنِّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ.

ثَقَل به معنای متاع و کالای مسافر و نیز هر چیز نفیسی را که پنهان و محفوظش می دارند می باشد؛ و حدیثی که از پیامبرخدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود : إنِّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ. از همین لغت است.

فیروز آبادی، محمّد بن یعقوب، قاموس المحیط، باب اللام، فصل الثاء، صفحه 1256/ عدد الاجزاء : 1

 

ابن منظور در لسان العرب بیان می کند :

الثِّقَل نقيض الخِفَّة والثِّقَل مصدر الثَّقِيل تقول ثَقُل الشيءُ ثِقَلاً وثَقَالة فهو ثَقِيل والجمع ثِقالٌ والثِّقَل رجحان الثَّقِيل والثِّقْل الحِمْل الثَّقِيل والجمع أَثْقال مثل حِمْل وأَحمال. ... و قوله تعالی: و اخرجت الارض اثقالها؛ اثقالها: کنوزها و موتاها

ثقل، عکس سبکي و کم‌ارزش بودن است. و در این آیه شریفه اثقالها به معنی گنج‌ها و اموات است.

ابن منظور الأفريقي المصري، محمد بن مکرم ( متوفی 711 هجری قمری) ، لسان العرب، حرف اللام، جلد 11، قسمت ثقل، صفحه 85/ ناشر : دارصادر – بیروت، الطبعه الاولی، عدد الاجزاء : 15

 

و در ادامه می نویسد :

فكل شي‏ء نفيس و عِلْقٍ خَطيرٍ فهو ثَقَل‏ و ثَقِيل‏

هر چیز گران بها و محبوب را ثقل و ثقیل می گویند.

ابن منظور الأفريقي المصري، محمد بن مکرم ( متوفی 711 هجری قمری) ، لسان العرب، حرف اللام، جلد 11، قسمت ثقل، صفحه 85/ ناشر : دارصادر – بیروت، الطبعه الاولی، عدد الاجزاء : 15

 

این که تعریف نخست را بر دومی ترجیح داده شده است به جهت تناسب معنای نخست با موقعیتی که این حدیث شریف از رسول خدا صادر گردیده بیشتر است؛ چرا که مسافری از شهری به شهر دیگر کوچ می کند به خصوص که هرگز قصد بازگشت به آن شهر را نداشته باشد اسباب و اثاثیه زندگی خود را می برد، و از آن جا که حمل و نقل در آن زمان به سختی انجام می گرفت و انسان نمی توانست تمام لوازم زندگی را از جایی به جایی ببرد، تمام سعی خود را در برداشتن گران بها ترین دارایی خود انجام می دهد.

قرار گرفتن حضرت در موقعیت سفر آخرت، ایجاب می کند که نفیس ترین اشیای خود که قرآن و عترت است و در طول حیات پربرکت خود نهایت توجه به آن ها را داشت را به مقتضای رأفت و لطف در بین امت باقی گذارد، بنابراین با توجه به قرائن و تناسب های موجود در حدیث واژه ((ثَقَلین))بر ((ثِقلَین)) ترجیح دارد.

 

واژه تمسک

ابن منظور در لسان العرب در این مورد می­ نویسد:

و معنى قوله تعالى: وَ الَّذِينَ‏ يُمَسِّكُونَ‏ بِالْكِتابِ‏، أي يؤْمنون به و يحكمون بما فيه. الجوهري: أَمْسَكْت‏ بالشي‏ء. و تَمَسَّكتُ‏ به و اسْتَمْسَكت‏ به و امْتَسَكْتُ‏ كُلُّه بمعنى اعتصمت.

اين که در قرآن آمده است کساني که به کتاب خدا متمسک مي شوند، يعني به آن ايمان مي آورند، و بر اساس آنچه در آن است حکم مي کنند... امساک، تمسک و استمساک به چيزي، همه به معناي اعتصام (چنگ زدن و ملازم بودن) است.

ابن منظور الأفريقي المصري، محمد بن مکرم ( متوفی 711 هجری قمری) ، لسان العرب، الجزءالعاشر، جلد 10، قسمت ک، فصل المیم، قسمت مسک، صفحه 488/ ناشر : دارالفکر – بیروت، نوبت چاپ : سوم، عدد الاجزاء : 15

 

واژه أخذ

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله  فرمود :

ما إن أخَذتُم بِهِما لَن تضلّوا.

و در قولی دیگر :

ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لن تضلّوا.

با توجه به تحقیقی که انجام شده است، عبارت ((ما إن أخَذتُم)) و یا عبارتی مشتمل بر واژه ((أخذ))باشد در مدارک زیر آمده است :

حنبل أبوعبدالله الشیبانی، احمد ( متوفی 241 هجری قمری)، مسند أحمد بن حنبل، جلد 3، مسند المکثرین من الصاحبه، مسند أبی سعید الخدری رضی الله عنه، صفحه 59، حدیث 11578/ ناشر : موسسه قرطبه – قاهره، عدد الاجزاء : 6

أبویعلی الموصلی التمیمی، احمد، مسند أبی یعلی، جلد2، من مسند أبی سعید الخدری، صفحه 376، حدیث 1140 / ناشر : دارالمأمون للتراث – دمشق، تحقیق : حسین سلیم أسد، الطبعه الاولی : 1404-1984، عدد الاجزاء : 13

أبو السعادات المبارك بن محمد الجزري ابن الأثير(متوفی 606 هجری قمری)، مجد الدین، جامع الاصول فی احادیث الرسول، جلد1، حرف الهمزه، الکتاب الثانی فی الاعتصام بالکتاب و السنه، الباب الاول فی الاستمساک بهما، صفحه 227، حدیث 65 / تحقيق : عبد القادر الأرنؤوط، الناشر : مكتبة الحلواني - مطبعة الملاح - مكتبة دار البيان، الجزء [1 ،2] : 1389 هـ ، 1969 م، أعده للشاملة : موقع مكتبة المسجد النبوي الشريف، عدد الاجزاء : 12

أبوالقاسم الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب، المعجم الکبیر، جلد 3، باب الحاء، حسن بن علی بن أبی طالب رضی الله عنه، صفحه65، حدیث 2678، تحقیق : حمدی بن عبدالحمید السلفی، الناشر : مکتبه العلوم و الحکم – الموصل، الطبعه الثانیه، 1404 – 1983، عدد الاجزاء : 20

أبوالقاسم الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب، المعجم الکبیر، جلد 3، باب الحاء، حسن بن علی بن أبی طالب رضی الله عنه، صفحه65، حدیث 2680 / تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي، الناشر : مكتبة العلوم والحكم – الموصل، الطبعة الثانية ، 1404 – 1983، عدد الأجزاء : 20

 

واژه تمسّک نیز در منابع زیر آمده است :

 

أبو محمد الكسي، عبد بن حميد بن نصر، مسند عبد بن حمید، مسند زید بن ثابت رضی الله عنه، صفحه 107، حدیث 240 / تحقيق : صبحي البدري السامرائي , محمود محمد خليل الصعيدي، الناشر : مكتبة السنة – القاهر، الطبعة الأولى ، 1408 – 1988، عدد الأجزاء : 1

جلال الدين السيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر (المتوفى : 911هـجری قمری)، تفسیر الدرالمنثور في التأويل بالمأثور، جلد 9، سوره شوری، آیه 21، صفحه 67/ عدد الاجزا : 10

با مراجعه به کتاب های لغات درمی یابیم که منظور از کلمه ((أخذ)) یا کلمه ی ((تمسّک)) در چنین مواردی تبعیت و پیروی است. علاوه برآن واژه ((الإتّباع)) نیز به همین معنا می باشد.

 

واژه اعتصام

 

در ادامه نقل واژگان حدیث با نقل دیگری برخورد می کنیم و آن وجود واژه ((الإعتصام)) به جای التمسّک و الأخد است.

 

متقی هندی این حدیث را این گونه نقل می کند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله  فرمود :

أيُّهَا النّاس إنِّي تارِكٌ فيكُم أمرَين لَن تَضِلّوا إن اتبعتموهما كتاب الله وأهل بيتي عترتي.

من در بین شما چیزی را باقی می گذارم که اگر پس از من به آن تمسّک کردید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و خاندانم.

علي بن حسام الدين، المتقي الهندي، کنز العمال فی سنن الأعمال و الأقوال، جلد 1، حرف الهمزه، الکتاب الاول من حرف الهمزه فی الایمان و الاسلام، الباب الثانی فی الاعتصام بالکتاب و السنه، قسمت فی الاعتصام بالکتاب و السنه، صفحه 187، حدیث 951/ عدد الاجزا : 16

 

واژه اعتصام در قرآن و حدیث، لغت عربی و استعمالات فصیح همان معنای تمسک است.

ابن منظور الأفريقي المصري ، محمد بن مکرم ( متوفی 711 هجری قمری) ، لسان العرب، جلد 10، صفحه 488 ( ماده مسک)/ محقق : جمال الدین مهردامادی، ناشر : دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع – دارصادر، چاپ بیروت، عدد الاجزاء : 15

 

شاهد بر این که واژه اعتصام در قرآن و حدیث به معنای تمسک است روایتی است که در کتاب های شیعه و سنی آمده است که امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 103 سوره آل عمران که می فرماید :

وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا.

همگی به ریسمان خدا تمسک کرده و پراکنده نشوید.

سپس فرمود:

نَحنُ حَبلُ اللهِ

ما همان ریسمان خداوند هستیم. 

أبي العباس، أحمد بن محمد، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، جلد 2، الفصل الأول فی الآیات وارده فیهم، صفحه 444/ تحقيق : عبدالرحمن بن عبدالله التركي وكامل محمد الخراط، الناشر : مؤسسة الرسالة – بيروت، الطبعة الأولى  1997، عدد الأجزاء : 2

با بررسی و مراجعه به منابعی که در ذیل آیه مبارکه آمده است، مشاهده خواهیم کرد که آنان در هنگام تفسیر این آیه حدیث ثقلین را متذکر می شوند.

بنابر این اعتصام همان تمسُک و تمسّک به معنای اتّباع و پیروی است، و با وجوب تبعیت و پیروی که مفاد حدیث ثقلین است بدون هیچ نزاعی امامت و خلافت اثبات خواهد شد و در نتیجه علی بن ابیطالب و اهل بیت علیهم السلام خلفای رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از آن حضرت می باشند.

 

واژه عترت

 

ابن منظور نيز پس از نقل حديث ثَقَلين در واژه «ثقل» در كتاب لسان العرب مى نويسد:

قال ابن الأعرابى: العترة: ولد الرجل وذريّته وعقبه من صلبه، قال: فعترة النبي صلى اللّه عليه وآله ولد فاطمة البتول عليها السلام

ابن اعرابى مي گويد: منظور از عترت فرزندان و نسل انسان هستند... پس عترت پيامبر صلى اللّه عليه وآله فرزندان فاطمه بتول عليها السلام است.

ابن منظور الأفريقي المصري، محمد بن مکرم ( متوفی 711 هجری قمری) ، لسان العرب، الجزءالرابع، جلد 4، قسمت ر، فصل العين المهمله، قسمت عتر، صفحه 536/ ناشر : دارالفکر – بیروت، نوبت چاپ : سوم، عدد الاجزاء : 15

با توجّه به آن چه بيان شد، مراد از «عترت» مطلق اقارب و خويشاوندان نيست، افزون بر اين كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در حديث ثقلين «عترت» را به اهل بيت تخصيص داده اند و فرموده اند:
إنّي تارك فيكم الثقلين: كتاب اللّه وعترتي أهل بيتي
همانا من دو چيز گران بها در بين شما مى گذارم: كتاب خدا و عترت و خاندانم.

محمد بن عبدالله، أبو عبدالله الحاكم النيسابوري ، المستدرک علی الصحیحین، کتاب معرفه الصحابه، جلد 3، من مناقب امیرالمومنین علی ، صفحه 109، حدیث 4577/ الناشر : دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة الأولى ، 1411 - 1990، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، عدد الاجزاء : 4

 

بررسی نکته  

در بعضی از متون حدیث ثقلین، به جای این واژه کلمه خلیفتین آمده است. این واژه خلیفه صریح در مدعای شیعه امامیه می باشد. این متن را احمد بن حنبل در مسند، ابن ابی عاصم در کتاب السنه و طبرانی در المعجم الکبیر آورده اند.

حنبل أبوعبدالله الشیبانی، احمد ( متوفی 241 هجری قمری)، مسند احمد، جلد 44، مسند الأنصار، صفحه 63، حدیث زید بن ثابت عن النبی رضی الله عنه، حدیث 20596 

حنبل أبوعبدالله الشیبانی، احمد ( متوفی 241 هجری قمری)، مسند احمد، جلد 44، مسند الأنصار، صفحه 144، حدیث زید بن ثابت عن النبی رضی الله عنه، حدیث 20667

أبوالقاسم الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب، المعجم الکبیر، جلد 5، باب الزای، زید بن ثابت الأنصاری یکنی أباسعید و یقال أبو خارجه، صفحه 153، حدیث 4927، تحقیق : حمدی بن عبدالحمید السلفی، الناشر : مکتبه العلوم و الحکم – الموصل، الطبعه الثانیه، 1404 – 1983، عدد الاجزاء : 20

 

نکته لطیف تر این که عبدالرئوف مناوی مصری، در کتاب فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، در شرح کلمه عترتی می گوید :

عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله همان اصحاب کسایی هستند که خداوند متعال هرگونه پلیدی را از آنان دور کرده و آنان را به طور کامل پاک فرموده است. 

مناوی مصری، عبد الرئوف، فیض القدیر، جلد 3، الجزء 3، صفحه 19، شرح حدیث 2631، الناشر : دار الكتب العلمية بيروت - لبنان الطبعة الاولى 1415 ه - 1994 م

 

بنابراین نتیجه همه این واژگان و الفاظ، تعیین امام و خلیفه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و بیان گر منصب خلافت و امامت خواهد بود.

 

 

 

قلم شیدا ،تحقیقی مستند در تاریخ و روایات اسلامی( حدیث ثقلین )

 

نظرات

ارسال نظر